زندگی من



یکم دیگ طبق اخرین پست میشه یک سال یکی سال پر از بالا و پایین شدن یک سالی ک خیلی از نوشتن فاصله گرفتم نمیدونم دلیل اصلیش چی میتونه باشه شاید شاید میشه گفت انقد گرم زندگی الان شدیم ک قید خیلی چیزارو زدیم انقد غرق شدم ک حتی نمیدونستم آدرس وبلاگم چی بود دلم تنگ شده واسه طومار نوشتن واسه تک تک اتفاقات زندگیم . اینجا همونجایی بود ک واسه من حکم دفترچه حکم روزمرگی هامو داشت دوس دارم هنوزم مثل قبل شروع کنم بنویسم تا وقتی وارد دهه سوم زندگیم شدم بدونم چ روزایی ک نگذشت شاید الان میشه گفت همون جملرو ک میگه قطعا بعد از هر سختی آسانی است. زندگیم عادی جلو نیمد ن ک حالا بگیم کلی بالا و پایین داشت نع ولی بالاخره خیلی از آدما ی راهو میرن بدون جاده خاکی ی مسیر مشخص. زندگی تنوع دارو دوس داشتمو و دارم همیشه این جمله تو مخم بود ک نوشته میگفتن ب مسیری ک همه ی مردم میرن شک کن هیچ وقت از متفاوت بودن نترس گاهی وقتا همون دلخوشیای کوچیک زندگیمون تو همین اتفاقات قایم شده سال دومی ک پشت کنکور بودم زیادی مینوشتم شاید از بیکاری بود شاید چون تنها دغدغم دانشگاه بود نمیدونم حالا ک دانشجو ترم سوم شدم میفهمم ی ادم میتونه انقد دغدغه دار بشه ک اتفاقات مهم زندگی مثل تاریخ تولد دور و بریا و دوستاشو از یاد ببره این دو ترم با تموم خوبی و بدیاش کلی خاطره داش . + به وقت دانشگاه #سایت # برگشت #دوباره نوشتن


آخرین جستجو ها